سید اسماعیل قشمشم هستم، مربی (Coach)، مشاور و مدرس برندسازی شخصی و مهارتهای کوچینگ برای مدیران و افراد، جای بسی خوشحالی است که از طریق وبسایت شخصی بستر گفتگو و ارائه آموزشهای کاربردی به شما مخاطبین عزیز فراهم شده است.

وبسایت شخصی مهندس سید اسماعیل قشمشم | همراه: 09195893985 | من را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:

ویژگی تصویر

معرفی کتاب برندشخصی: سرشناس شدن

  /    /  معرفی کتاب برندشخصی: سرشناس شدن

دارن هاردی:

” برندشخصی یا سرشناس شدن شما همان تصویر شفاف، مثبت و قدرتمندی است که هرگاه دیگران به شما فکر می‌کنند، به ذهنشان خطور می‌کند.”

برندشخصی ، درواقع، یک “قدرت نرم” است. همانند برندینگ محصول، برند یا میزان سرشناس بودن و برندشخصی اشخاص هم بسیار مهم است. همه ما می­ دانیم اینکه صرفاً مدرک تحصیلی، تجربه یا عناوین شغلی بتوانند موجب موفقیت فرد شوند، تصور درستی از بازار کار نیست. خواه ‌ناخواه برندشخصی افراد بر همه ابعاد زندگی روزمره‌مان تأثیرگذار است؛ مخصوصاً در محیط کاری و تخصصی بسیار مهم می‌شود، که دیگران راجع به ما و توانمندی ما یا اصطلاحا راجع به برندشخصی ما چه فکری می‌کنند.

با برخورداری از برندشخصی و سرشناس بودن، فرصت‌های حرفه‌ای بیشتری متناسب با کیفیت مهارت‌های شما برایتان فراهم خواهد شد. تلاش برای تهیه یک تصویر واضح از خودتان و توانایی‌هایتان باعث می‌شود، شناخت بهتری نسبت به خود پیدا کنید. نقاط قوت خود را بهتر بشناسید و می توانید آن‌ها را مشخصاً به خوبی نشان دهید و همچنین برای نقاط ضعف خود برنامه‌ریزی کنید.

بنابراین برای اینکه در مسیر یک هدف ثابت قدم بمانیم ، باید ببینیم که چقدر به آن هدف باور راسخ داریم.  در موضوع برندشخصی نیز خیلی ها علاقه دارند در حوزه کاری خود تبدیل به یک فرد سرشناس شوند اما احساس می کنند برای اینکار آماده نیستند یا فکر می کنند این حس صرفاً یک علاقه است یا اینکه واژه سرشناس شدن را از خود دور می بینند و احساس می کنند تبدیل به برندشخصی شدن بیشتر مربوط به هنرمندان، مدیران و …. است.  لذا در این زمینه کتابی تحت عنوان برندشخصی نوشته شده است که مربوط به همه است لذا از همین جهت  مطالعه ی این کتاب را به همه ی افراد توصیه می کنم:

فصل اول کتاب

فصل اول کتاب برندشخصی به زیبایی به این موضوع اشاره شده است که آیا هرکسی می تواند فردی سرشناس شود؟ و اگر شما مخاطب و خواننده این کتاب به این باور برسید که سرشناس شدن برای شما هم می تواند اتفاق بیافتد قطعاً اگر به این حوزه علاقمند باشید سریع در این مسیر بدون ترس قدم می گذارید.

برندسازی شخصی و سرشناس شدن در گذشته شاید بیشتر قابل دسترس برای افراد صاحب قدرت و نفوذ در جامعه بود اما امروزه در عصر دیجیتال قاعده ی بازی به گونه ای دیگر است و می بینید که یک دستفروش به سرعت می تواند به شهرت برسد و میلیونر شود.

فصل دوم و سوم

در فصل دوم و سوم نویسینده به مباحث خودشناسی پرداخته است و این توجه دلیل محکم و ویژه ای دارد و آن اینست که ما در حوزه ای به سرشناس می شویم که متفاوت از دیگران عمل کنیم و از همه مهمتر اینکه به آن کار علاقه پایدار داشته باشیم  به طوری که از تمام وجود بخواهیم آنکار را در تمام عمر خود با علاقه پایدار انجام دهیم.

استیو جابز در این زمینه می­ گوید موفقیت بسیار مسیر سخت و دشواری دارد که خیلی ها در این مسیر نا­امید می­شوند و از همین جهت باید عاشق کاری باشید که انجام می­دهید.

فصل چهارم و پنجم

فصل چهارم و پنجم به این موضوع اختصاص دارد که شما بایستی فضای مناسب و ویژه­ی خودتان را پیدا کنید برای سرشناس شدن، بازار مربوط به خودتان را کشف و در آن بازار عرض اندام کنید. در استخری که ماهی های بزرگ فراوانی دارد اگر یک ماهی کوچکی را بیاندازید احتمالاً دیده شدن و پیدا کردن آن کار سختی باشد شما باید استخری را پیدا کنید که بتوانید سریع خودی نشان دهید و خودتان را برجسته کنید از دیگران.

فصل ششم

“محتوا پادشاه است” حتما این جمله مشهور را شنیده اید…

در فصل ششم کتاب برندشخصی به این موضوع پرداخته می شود که آن چیزی که نردبان شما به سمت سرشناس شدن را می سازد، محتوای شما است، محتوای خوب می تواند همانند یک ویروس عمل کند و سریعاً همه جا پخش شود و نام و آوازه شما را بر سرزبان ها بیاورد اما شاید گمان کنید که محتوا خیلی مربوط به حرفه ی شما نباشد در صورتی که همه انسان ها دارای برند هستند و برند آنها دارای محتوا است. از تعاملات روزانه­ی خودتان بگیرید تا پیام های تبلیغاتی کسب و کارتان، نوع لباس پوشیدنتان، کتاب هایی که می نویسید، سخنرانی هایی که می­کنید و در نهایت جملاتی که بر زبان می آورید همه و همه پیام های شما هستند.

در هر حرفه و کاری هستید سعی کنید متفاوت ترین و بهترین محتوا را تولید کنید و عملاً حرف جدیدی برای گفتن داشته باشید.

فصل هفتم

اگر محتوا را به عنوان سوخت در نظر بگیریم، مخاطبان شما به منزله آتش خواهند بود..

فصل هفتم به اهمیت نقش مخاطب می پردازد چرا که شما در مسیر سرشناس شدن به مخاطبان متفاوتی نیاز دارید که شما را برای رسیدن به نوک قلّه یاری می­کنند از همه مهم تر مخاطبین انرژی و انگیزه ی مضاعفی برای پیمودن مسیر به شما می دهند و بسیار از افراد سرشناس می گویند در روزهای سخت و نا­امیدی اگر حمایت و انرژی مخاطبین نبود شاید به تنهایی قادر به طی کردن مسیر نبودیم.

در فصل هفتم نیز به نقش شبکه های اجتماعی و موتورهای جستجو در اینکه بهتر دیده شوید و مخاطبین خود را پیدا کنید اشاره شده است که در عصر دیجیتال نمی­توان نقش مخاطبین مجازی خود را دست کمی از مخاطبین واقعی خود بگیرید.

فصل هشتم

نویسنده در جایی از کتاب فصل هشتم را “استراتژی پیشرفته” نام می­برد چراکه این استراتژی برای همه ضرورت ندارد اما با توجه به اینکه نمی توان نقش معجزه گر آن را نادیده گرفت لذا به آن می ارزد که خود را برای آن آماده کنیم.

استراتژی پیشرفته به اهمیت نوشتن کتاب و سخنرانی در راستای سرشناس شدن توجه می­کند و باید گفت که چنین اقدامات جسورانه­ای، شما را از حاشیه امن و راحتی بیرون می کشد چرا که قطعاً برای همه حتی شما که الان این کتاب را می خوانید ممکن است روی صحنه رفتن و سخنرانی کردن یا نوشتن یک کتاب کار آسانی نباشد اما شاید با خواندن فصل هشت متوجه شوید که به آن می ارزد که کمی خود را به چالش بیاندازید.

ضمناً اگر احساس می­کنید که حرفه و شغل شما ربطی به سخنرانی کردن پیدا نمی کند باید بگویم که زود قضاوت کرده اید..

اگر شما برنامه نویس هستید، آرایشگر متخصصی هستید، پزشک هستید، خلبان هستید، اگر آشپز هستید یا اگر احساس می کنید فرد درونگرایی هستید و فکر می­کنید مناسب سخنرانی کردن نیستید باید حتماً فصل هشت را بخوانید چرا که در عصر دیجیتال سخنرانی کردن و نوشتن کتاب به همه افراد در هر حرفه ای کمک می­کند که به فردی سرشناس تبدیل شوند.

فقط لازمه­ی آن اینست که به یک جمله اعتقاد داشته باشید: ” برای پیشرفت هرجا نیاز باشد تغییر می کنم”

فصل نهم

در فصل نهم به داستان افرادی می­پرداز که همانند شما زمانی می­خواستند پا در این مسیر بگذارند و اکنون به موفقیت های چشمگیری دست یافته­اند که می­تواند روشن کننده­ی دیدگان شما برای یافتن مسیر درست و الهام بخش دل های شما برای ایستادگی در راه رسیدن به هدف باشد.

فصل دهم

فصل دهم به مدل ذهنی شما کار دارد، درواقع آن­چیزی که شما را به اسارت می کشد که دست به اقدام نزنید ترس­هایی است که اگر بند آن ها را پاره نکنید هیچ یک از برنامه­ها و اهدافی که پس از خواندن نه فصل از کتاب برای خودتان برنامه ریزی کرده­اید عملی نخواهد شد، چیزی که من مدل ذهنی کارآفرینانه نام گذاری می کنم و اگر روی نگرش خود کار نکنید نمی توانید به فردی سرشناس تبدیل شوید.

فصل یازدهم

“داشتن ایده و محتوای خوب نیمی از مسیر است نیمه­ی دیگر میزان تلاش و ایستادگی شما در راه رسیدن به هدف است.”

فصل یازدهم کتاب برندشخصی توجه خوانندگان کتاب را به اهمیت پایمردی و مقاومت در مسیر پرچالش رسیدن به هدف و سرشناس شدن جلب می­کند.

در پایان باید گفت که ماهیت وجود داشتن هر چیزی معنای تکامل را در اذهان زنده می کند لذا قطعاً ترجمه­ ی این کتاب می ­توانست بهتر از آنی باشد که اکنون هست که برای تحقق این مهم امیدوارم صاحب نظران و خوانندگان محترم نقطه نظرات و نکات ارزنده خود را از این جانب دریغ نفرمایند.

همچنین از تمام عزیزانی که بنده را در ترجمه کتاب برندشخصی یاری رساندند تشکر می کنم.

امید آنکه مطالعه­ی این کتاب شما را در راه رسیدن به اهداف بزرگتان در زندگی و سرشناس شدن یاری کند.

www.ghashamsham.ir

ghashamsham2020@gmail.com

روابط عمومی: 091055555

سید اسماعیل قشمشم 1398

 

مقدمه مترجم

اگر قرار بود سال ها قبل به موضوعاتی همچون سرشناس شدن و شهرت  بپردازم  و کتاب برندشخصی را  ترجمه کنم شاید ضرورت  چندانی احساس نمی ­شد که به این موضوعات پرداخته شود چراکه برندشخصی و سرشناس شدن  در گذشته بیشتر شبیه به مسیری بود که مجبور به پیمودن آن بودی که به وقت خودش سرشناس شدن و شهرت برای شما اتفاق می افتاد اما در کتاب برندشخصی شما متوجه می شوید که در شرایط امروز به کلی قاعده­ بازی متفاوت است و تبدیل به برندشخصی شدن مانند ساختن یک جاده می ­ماند نه اینکه مجبور به پیمودن مسیری مشخص باشید که از قبل ساخته شده باشد، در کتاب برندشخصی می خوانید که اکنون هرکس برای سرشناس شدن باید طرح و برنامه ای خاص خود را داشته باشد و به قدری سرعت تغییرات زیاد شده است که شاید طرح و برنامه ی امروز شما برای فردایتان موثر نباشد.

امروزه شما می بینید که یک آشپز در یک روستای گردشگری دور افتاده با امکاناتی که شبکه های اجتماعی و اینترنت در اختیار همه قرار داده است می­ تواند با سبک متفاوت آشپزی خود سریعاً سرشناس شده و تبدیل به یک میلیونر و برندشخصی شود، در کشور خودمان هم شاهد آن بودیم که یک واکس فروش دوره ­گرد در شهر تهران با داشتن طرح و خلاقیت منحصر به خودش سریعاً شهرتش در کل کشور بر سرزبان ها افتاد و درآمد زیادی از این طریق کسب کرد.

مثال دیگر شاید اینفلوئنسرهای اینستاگرامی باشند که تعدادشان امروزه از حد شمارش خارج شده است، این افراد با داشتن محتوا و ویژگی منحصر به فرد با هر سن و در هر جای کشور به سرعت سرشناس شدند و حتی در بعضی مواقع شهرت آنها شانه به شانه یازیگران و خوانندگان  می ­زند حال تصور کنید که اگر این افراد که عمدتاً از قشر هنرمند هستند سال ها قبل می خواستند به سرشناسی فعلی خود دست یابند، احتمالاً لازم بود پس از توافق با صاحبان قدرت در صدا و سیما و پس از مدت ها تلاش شاید می توانستند شهرتی برای خود دست و پا کنند اما اکنون اینگونه نیست.. دیگر پای هیچ واسطه­ ای در میان نیست هر شخصی در عصر دیجیتال رسانه­ ی شخصی خودش را دارد و با داشتن ایده، محتوای خوب و ارزش آفرینی برای مخاطبان خودش می تواند سرشناس شود.

پس امروزه این محتوای شما است که در برندشخصی شدن همچون یک موتور محرک و جلو برنده عمل می کند و سوخت این موتور را انگیزه و اهداف شما تعیین می کند.

خالی از لطف نیست که در انتهای پیشگفتار انگیزه ­ی خودم از توجه به این موضوعات را بیان کنم. در سال هایی که به کار تدریس مشغول بودم و دائماً با افراد با انگیزه و هدفمند در حوزه­های مختلف سر و کار داشتم به این سوال اساسی رسیدم که چطور می توان راه میانبری برای رسیدن به اهداف بزرگ پیدا کرد و به نوعی این سوال ذهن مرا به خود مشغول کرد که آیا جوانان و میان سالان هم در عصر کنونی می­توانند به موفقیت های چشمگیر دست یابند یا همانند گذشته باید صبر کنند تا به پایان مسیر برسند و طعم موفقیت های بزرگ را بچشند، تا اینکه بعد از مطالعه مقالات، کتاب های مختلف و بررسی زندگی و مسیر موفقیت افرادی که مخاطب بحث من هستند، جواب سوال خودم را در برندشخصی شدن یافتم.

آسانسور موفقیت

یعنی برندشخصی و سرشناس شدن در دنیای امروز می تواند آسانسور موفقیت را برای شما فراهم کند از این جهت اعتقاد دارم برندسازی شخصی و سرشناس شدن برای همگان است نه صرفاً یک قشر خاص لذا شما در هر حرفه­ای که هستید می­توانید با سرشناس شدن به موفقیت های بزرگ در کار خود دست پیدا کنید ولی قبل از آن یک شرط  مهم وجود دارد و آن شرط اینست که برای ساختن دنیای جدید نیاز به افکار جدید داریم یعنی اگر قرار باشد با پارادایم ها و چارچوب فکری فعلی و گذشته خود به فرصت­ها و مخصوصاً محتوای این کتاب بنگریم نمی­توانیم در کار خود سرشناس شویم  اما اگر پا به پای نویسنده در مسیری قدم گذاریم که در انتهای آن پنجره­ی جدیدی برای افکار و نوع نگاه­مان به زندگی بیابیم قطعاً می تواند زمینه تحول فردی را فراهم کند.

موضوعی که به ضرورت های مطالعه این کتاب اضافه می­کند این­است که شرایط کنونی جوامع به سمت و سویی سوق پیدا کرده که دیگر عناوین و القاب آدم­ها نیست که باعث موفقیت آن­ها می­شود بلکه مهارت­ها و محتوای آنها است که فواره سرشناش شدن آنها را بلند می کند. همانطور که می­بینید دیگر تحصیلات تکمیلی به ارزش های انسان ها نمی افزاید و این مهم به این معنا است که مسیر سرشناش شدن آزمون ورودی ندارد یا پیش شرط خاصی ندارد که شما خارج از خودتان بخواهید جستجو کنید و هرآنچه هست درون شماست و به خودتان برمی گردد و چه زیبا مولانا می گوید:

بیرون زتو نیست هرچه در عالم هست …… در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

 

با احترام سید اسماعیل قشمشم

 

مقدمه مارکشفر برای کتاب برندشخصی

«هیچ انگیزه و اشتیاقی نیست که به آسانی محقق شود، مگر این­که شما بخواهید در یک زندگی پایین­تر از آن چه که استحقاقش را دارید درجا بزنید.» – نلسون ماندلا

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی  ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

 

من در گذشته آدم کله گنده و مهمی بودم. پیش از این و قبل از آن که به کارآفرین پرتلاش فعلی تبدیل شوم یک مدیر اجرایی پروازی و جزو مدیران برتر شرکت­ها بودم. البته هدفم از بیان این مطالب، خودستایی تیست، بلکه می­خواهم برای مطالب بعدی­ کتاب برندشخصی زمینه چینی کنم!

زمانی که در شرکت تیتان (که جزو 100 شرکت برتر از نظر مجله Fortune بود) کار می­کردم:

هفت حق امتیاز محفوظ و دو مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد دریافت کردم.

یک تیم از کارکنان درجه یک و در سطح جهانی را اداره کردم.

دو جایزه مدیران برتر که ارزشمندترین جایزه شرکت بود را به خاطر کسب موفقیت­های برجسته دریافت کردم. تا جایی که می­دانم تنها کسی هستم که برای دو بار این جایزه را کسب کرده­ام.

به عنوان مدیر تجارت آنلاین جهانی، تمام امور اینترنتی شرکت را اداره می­کردم.

زندگی کاری من سرشار از فعالیت و هیجان بود. هر روز صدها ایمیل و تماس برای کنفرانس را از سرتاسر جهان دریافت می‌کردم.

البته در کنار این، من به طور تفننی برخی فعالیت­های کارآفرینانه هم انجام می­دام و زمانی که از بابت تامین هزینه کالج فرزندانم اطمینان یافتم، تصمیم گرفتم خود را بازآفرینی کنم و حرفه­ام را به عنوان یک مشاور، نویسنده و استاد کالج ادامه دهم.

من هیچ گاه احساس وهم آور اولین روزی را که می­خواستم برای خودم کار کنم را فراموش نمی­کنم. دیگر از آن همه هیاهو و مشغله خبری نبود، نه ایمیلی بود، نه تماسی و نه هیچ قرار ملاقاتی. هر گونه ارتباطم قطع شده بود. انگار پرده ه­ایی از سکوت به دورم کشیده شده بود!

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

نوبت آن رسیده بود که از نو شروع کنم

من در شرکت، شناخته شده و مورد احترام دیگران بودم، اما اکنون هیچ کس من را نمی­شاخت و باید از نو آغاز می­کردم. هیچ کس نمی­دانست یا اهمیت نمی­داد که تا همین 24 ساعت قبل من چه نقش و فعالیتی داشته­ام.

در چند روز اولی که کار جدیدم را آغاز کرده بودم، هیچ کسی با من تماسی نمی­گرفت.

یکی از دوستانم به نام سزار پاز[1] که یک کارآفرین مبتکر و پیشرو در زمینه کارهای دیجیتالی در برزیل است نیز همچنین داستانی داشته است. او به من گفت: «من در یک شرکت بزرگ به نام امبرائر[2] کار می­کردم. هنگامی که از شرکت خارج شدم تا برای خودم کار کنم، مانند این بود که نام خانوادگی خود را از دست داده­ام، زیرا به نام سزار از امبرائر خو کرده بودم. اکنون دیگر کسی مرا نمی­شناخت، یا اهمیتی نمی­داد و من مجبور بودم برند خود را از نو ایجاد کنم!»

به نظر می­رسید من هم مانند سزار، اعتباری را که به سختی به دست آورده بودم از دست داده­ام. حال بگذارید درباره یک تجربه نه چندان خوشایند صحبت کنم. من ابتدای راه بازگشته بودم. اولین مشتریان من در شغل جدیدم به عنوان مشاور، یک دانشجوی کالج که می­خواست کسب و کاری برای خودش راه بیندازد و یک کارگزار معاملات املاک محلی بودند. اولین سخنرانی حرفه­ای ام را هم مقابل باشگاه شیرها[3] در تنسی انجام دادم. (در ضمن باید بگویم سیب زمینی­های سرخ کرده­ای که همراه ناهار سرو شده بود خیلی خوشمزه بود!)

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

به برند معتبر خود رسیدم

اما در کمتر از پنج سال من توانستم برند معتبری برای خود ایجاد کنم و به بزرگترین شرکت­های دنیا از قبیل سیسکو، جانسون اند جانسون و آدیداس مشاوره دهم. موقعیتم به گونه­ ای شده بود که در سالن­های بزرگ و برای هزاران نفر از حضار سخنرانی برگزار می­کردم. در برخی از برترین دانشگاه­های دنیا تدریس کردم و به عنوان سخنران مهمان در یک اتاق فکر اروپایی که با حضور مشهورترین نویسندگان و دیپلمات­های دنیا مانند نلسون ماندلا برگزار شده بود، دعوت شدم.

مسیر جدید من سرشار از اشتباهات و عادت­های بدی بود که از تجربه کار قبلی­ام به همراه داشتم. آن چه که من به سختی آموختم این است که: «الگوی جدیدی از قدرت وجود دارد که من آن را قاعده تاثیرگذاری نام­گذاری می­کنم.»

منظور من چیست؟ در یک کار اداری و دفتری سنتی، این موارد برخی از نمادهای قدرت و تاثیرگذاری شخصی به شمار می‌روند:

  • عنوان شغلی
  • حقوق و دستمزد
  • موفقیت­ها
  • تعداد گزارش­های مستقیم
  • مدارک تحصیلی و گواهینامه­ها و تقدیرنامه­هایی که به دیوار آویخته شده­اند.
  • کنترل منابع محدود
  • کالجی که در آن تحصیل کرده­اید.
  • ارتباطات اجرایی

مطالعات حتی نشان می­دهند اندازه قد، زیبایی چهره و نوع لباس پوشیدن شما هم می­تواند بر میزان قدرت شخصی که کسب می­کنید، تاثیرگذار باشد.

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

در دنیای اینترنت فقط سرشناس بودن مهم است

اما در دنیای اینترنت هیچ کدام از این موارد اهمیتی ندارد. کسی از عناوین شغلی شما خبر ندارد یا اهمیتی به آن نمی­دهد. هیچ کس نمی­تواند متوجه شود قد شما چقدر است، چقدر ثروت دارید و با چه خانواده­ای وصلت کرده­اید. هیچ کدام اهمیتی ندارد.

در حقیقت در اینترنت تنها یک چیز است که مهم شمرده می­شود و تنها یک منبع برای قدرت و تاثیرگذاری وجود دارد و آن سرشناس بودن است. این کتاب به این موضوع می­پردازد. من می­خواهم با کمک کردن به شما برای سرشناس شدن، یک زندگی قدرتمندتر، تاثیرگذارتر و موفق­تر داشته باشید.

شاید ایده تبدیل شدن به یک رهبر در زمینه­ای که فعالیت می­کنید، عجیب و غیر قابل دستیابی به نظر برسد، اما واقعا این طور نیست. من برای شما داستان­هایی را از زندگی افراد بسیار عادی در سرتاسر دنیا خواهم گفت که به شکلی غیرعادی موفق شده­اند. همه این افراد از صفر شروع کرده­اند و با دقت چهار گام یکسان را برای سرشناس شدن برداشته­اند. من یک راهنمای گام به گام و همراه با جزئیات را به شما ارائه خواهم کرد تا نشان دهم چگونه می­توانید این مراحل را بپیمایید.

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

آن چه که در این کتاب برای شما داریم

من قصد دارم به صحبت کردن درباره خودم پایان دهم. اکنون بیایید با هم بحث کنیم که چطور این روش جدید فکر کردن، به شما و اهداف شخصی شما ارتباط پیدا می­کند.

شما با حرفه شغلی خود می­خواهید به چه چیزی در زندگی دست یابید؟ هدفتان چیست؟

در اینجا برخی از رویاها و اهدافی را که من از دوستان و مراجعانم شنیده­ام را برایتان ذکر می­کنم. آن­ها می­خواهند:

  • کتابی بنویسند
  • به عنوان یک سخنران حرفه­ای فعالیت کنند
  • به یک مشاور تبدیل شوند
  • برای سال­های متمادی در زمینه­ای که فعالیت می­کنند موفق باشند
  • محصولات دیجیتالی را به صورت آنلاین به فروش برسانند
  • در فعالیت­های سیاسی نامزد شوند
  • به خاطر کارشان به رسمیت شناخته شوند
  • یک موقعیت تدریس در دانشگاه را به دست آورند
  • به فردی تاثیرگذار با درآمدی بالا تبدیل شوند
  • ترفیع شغلی به دست آورند
  • ایده­ها و انگیزه­های خود را برای ساختن دنیایی بهتر، با دیگران به اشتراک بگذارند

در فرایند کمک به دوستانم برای یافتن مسیری به سوی تحقق این رویاها، من کلید دستیابی به هدف را در این توصیه می‌بینم: «شما باید سرشناس شوید.»

من دریافته­ام که امروزه اهداف شخصی و حرفه­ای زیادی وجود دارند که بدون سرشناس شدن قابل دستیابی نخواهند بود!

شاید شما هم مانند دوست من آلیسا مردیث باشید.او یک متخصص بازاریابی مستقل است. هنگامی که شنید من در حال نوشتن این کتاب هستم، این یادداشت را برایم ارسال کرد: «من می­خواهم سرشناس باشم. منظورم کسب شهرت نیست. من فقط می­خواهم به آرامی یک زندگی خوب برای خودم بسازم. اما من فروشنده وحشتناک هستم. امیدوارم با سرشناس شدن، راحت­تر بتوانم با مشتریان جدیدی که می­خواهم با آنان کار کنم، ارتباط برقرار نمایم.»

شرکت IBM هم با استفاده از همین طرز تفکر، دانشمندان و مهندسان فراوان خود را به وبلاگ نویسی و تولید ویدئو تشویق می­کند. بسیاری از این افراد توانسته­اند با محتوای ارزنده خود طرفداران دو آتشه­ای را جذب نمایند. این روابط باعث افزایش فروش محصولات شرکت می­شود.

سرشناس شدن با شهرت یکسان نیست. سرشناس شدن ارتباطی با داشتن میلیون­ها طرفدار و حضور بر روی فرش­های قرمز ندارد. سرشناس شدن به معنای داشتن قدرت و اعتبار کافی و نیز مخاطبانی است که به ظرفیت‌های شما توجه می­کنند و به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می­کنند.

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

انگیزه و اشتیاق بدون داشتن یک برنامه، تنها یک سرگرمی است

حوزه و فضای برندسازی شخصی بسیار پررقابت است. در آمازون بیش از 3،000 نسخه کتاب در این موضوع وجود دارد و به نظر می­رسد هر کسی برای مشهور شدن و تبدیل شدن به یک آموزگار یا فردی تاثیرگذار، توصیه­های خاصی دارد. اما چه چیزی این کتاب را از بقیه متفاوت کرده است؟

بیشتر خودآموزهای موجود در موضوع برندسازی شخصی با این مفهوم آغاز و به آن ختم می­شوند که «اشتیاق خودتان را کشف کنید.» ، اما بعد از آن چه باید کرد؟

امروزه اطراف ما پر شده از جملات افسون کننده­ای مانند «اگر رویای داشتن چیزی را داشته باشید، قطعا به آن دست خواهید یافت» شما را نمی­دانم، اما من قصد ندارم آینده­ام را به رویاها گره بزنم. من به یک برنامه نیاز دارم و فکر می­کنم شما هم احتمالا به آن احتیاج خواهید داشت.

درست است که یافتن اشتیاق و نقاط قوتتان مهم است، اما این تازه ابتدای کار است. شما بایستی در یک فضای مرتبط و به اندازه کافی بزرگ، در یک زمینه خاص سرشناس شوید. شما باید به گونه­ای متفاوت تولید محتوا کنید و مخاطبانی فعال و کنشگر جلب نمایید.

در سخنرانی­های رایج کنونی، آموزگاران برندسازی شخصی از شما می­خواهند هر چیز دیگری را نادیده بگیرید و تنها رویاهای خود را دنبال کنید. اما من توصیه دیگری برای شما دارم. ممکن است برای تبدیل شدن به یک فرد سرشناس، لازم باشد چندین سال تلاش کنید. شما می­توانید به جای پیروی بدون برنامه از رویاهای خود و جلوگیری از چندین سال تلاش بیهوده، با طرح یک استراتژی دقیق شانس موفقیت و دستیابی به اهداف خود را بالا ببرید.

دانا هیت سانچز فردی است که به صاحبان کسب و کارهای کوچک خدمات مربیگری ارائه می­دهد و تا کنون شاهد شکست‌های افراد زیادی بوده است که بدون یک برنامه دقیق، تنها علاقه و اشتیاق خود را دنبال کرده­اند. او می­گوید: «اشتیاقِ صرف، تنها یک سرگرمی و یک سرخوشی است که شما را از حقیقت دور می­کند. آن چه که در این میان هولناک است این است که من افراد زیادی را می­بینم که زندگی خود را به سمت رویای خود هدایت می­کنند. آن­ها تصور می­کنند وقتی خودشان به رویا و اشتیاق خود عشق می­ورزند، باید بقیه هم همچنین حسی داشته باشند. شاید این طور باشد، اما به شرط این که برای آن برنامه­ای داشته باشید. تمرکز صرف بر یک سرگرمی، نتیجه­ای نخواهد داشت.»

به برند شخصی خود به عنوان یک استارتاپ مخصوص به خودتان بیندیشید. تحقیقات نشان می­دهد که بیش از 95 درصد استارتاپ­ها شکست می­خورند و دلیل شماره یک این شکست، عدم نیاز بازار به آن محصول است. با دنبال کردن مسیر منطقی که در این کتاب معرفی می­شود، شما خواهید توانست ایده مورد علاقه خود را به مخاطبانی عرضه کنید که به موفقیت شما کمک می­کنند.

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

آن چه در این کتاب می آموزید

  • نقش واقعی اشتیاق و انگیزه در برند شخصی جدیدتان.
  • این واقعیت که شما لازم نیست برای شروع کار خود، در آن زمینه یک متخصص خبره باشید.
  • استراتژی ­هایی برای یافتن جای ویژه متمایز و مخصوص خود.
  • نه روش برای دیده و متمایز شدن، حتی در یک بازار پررقابت.
  • اهمیت تولید محتوا برای کمک به تحقق رویاهایتان. البته منظور هر محتوایی نیست، بلکه محتوایی کاملا مناسب خودتان. همچنین برنامه­هایی برای شناسایی و جذب مخاطبانی که به شما کمک می­کنند تا به اهداف خود دست یابید.
  • سنجش میزان موفقیتتان و دانستن این­که آیا وقت تغییر مسیر دادن یا کلا رها کردن ایده فرا رسیده است یا خیر.

این کتاب، اولین در نوع خودش است و گام به گام به شما آموزش می­دهد که چطور افراد موفق در حوزه کسب و کارهای اینترنتی، بر تلاش­های خود متمرکز می­ شوند، برنامه­ای طرح می­کنند و برند شخصی خود را به شیوه­ای قابل سنجش، راه‌اندازی می­کنند. این یک کتاب راهنمای عملی است که روش دستیابی به قدرت فوق العاده را در عصر دیجیتال، آموزش می­دهد.

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

در این کتاب به داستان زندگی افراد موفق نیز پرداخته می شود

در این کتاب همچنین به زندگی حرفه­ای افراد موفق نیز می­پردازیم و موارد مطالعاتی فوق العاده­ای را خواهیم داشت که افراد، تقریبا از هیچ شروع کرده­اند و در زمینه­های گوناگونی از قبیل هنر، ورزش، درمان، ساخت وساز، معاملات املاک، مد، آموزش و امور مالی، سرشناس شده­اند. همه این افراد برای سرشناس شدن، یک مسیر را پیموده­اند، مسیری که امروزه برای همه قابل دسترسی است.

شما در این کتاب خواهید دید که چهره، رنگ پوست، محل زندگی، سن و میزان ثروت، هیچ اهمیتی در موفقیت شما ندارند. این­که قبلا کجا بوده­اید، در گذشته زندگی تیره و تار و دشواری داشته­اید و چه نابرابری­ها و ناعدالتی­هایی را متحمل شده­اید، تفاوتی ایجاد نمی­کند. امروزه هر کسی شانس متحول شدن و تبدیل شدن به فردی متمایز، فوق العاده و جدید را دارد تا در این جهان اثری معنادار از خود بر جای بگذارد. خود من یک نمونه زنده از این موضوع هستم.

من این مقدمه را با صحبت درباره یک تغییر در زندگی حرفه­ای ام آغاز کردم، تغییر از اشتغال در یک شرکت به ایجاد کسب و کار شخصی برای خودم. زمانی که داشتم سفر به سوی سرشناس شدن را آغاز می­کردم، با غمبارترین دوره زندگی­ام نیز دست و پنجه نرم می­کردم. همسرم که معتاد شده بود و با کمک و پشتیبانی من دوره بازیابی خود را سپری می­کرد. او دو فرزند خوانده کوچکم که مانند بچه­های خودم دوست داشتم و بزرگ کردم را نیز با خودش برد. من دیگر هرگز آن­ها را ندیدم، چرا که والدین غیر صلبی در مورد فرزند خوانده­ها هیچ حقی ندارند. طلاق ما بسیار جنجالی بود و من مجبور شدم نیمی از ثروتم را به او بدهم. از آنجا که او هیچ وقت کار نمی­کرد، من مجبور بودم صورتحساب­های مراکز درمانی بازیابی او را حتی پس از طلاق پرداخت کنم.

علاوه بر این، صورتحساب­های درمانی خودم نیز بودند. من از یک جراحت نخاعی رنج می­بردم و نیمه سمت چپ بدنم اندکی بی­حس شده بود. پس از ماه­ها درمان و یک عمل جراحی برای کار گذاشتن یک صفحه فلزی در سرم، به تدریج از نظر جسمانی در مسیر بهبود قرار گرفتم.

در همین زمان سه نفر از بهترین دوستانم را نیز از دست دادم (دو نفر به خاطر بیماری و یکی به خاطر جراحت حاصل از شلیک گلوله از تفنگ خودش).

تحمل از دست دادن خانواده، سلامتی و دوستانم و همچنین هزینه­های درمانی، واقعا سخت و دشوار بود. من از افسردگی رنج می­بردم و کارهایم را ناقص و همراه با اشکال انجام می­دادم. هنگامی که می­خواستم قدم در مسیر سرشناس شدن در دنیای دیجیتال بگذارم، از لحاظ روحی در سطح زیر صفر بودم. با این حال سعی کردم جایگاه خود را در این جهان پیدا کنم. من توانستم مخاطبان خود را پیدا کنم. همچنین به سختی تلاش کردم با تولید محتوای مرتبط و سرگرم کننده مانند مطالب وبلاگی و پادکست، با افراد مختلف ارتباط برقرار کنم. من سال­های سال کارم را با مداومت و شکیبایی دنبال کردم.

امروزه من به عنوان یک فرد خبره در زمینه بازاریابی دیجیتالی، سرشناس شده­ام. با این حال من از همان اول این گونه نبودم. زمانی که نخستین مطلب وبلاگم را منتشر کردم، درباره وبلاگ نویسی هیچ چیز نمی­دانستم. هنگامی که مشاوره دادن را آغاز کردم، در این باره خیلی کم می­دانستم و وقتی که اولین کتابم را نوشتم، پیش از آن هرگز کاری شبیه به آن انجام نداده بودم.

جهت خرید نسخه الکترونیکی یا چاپی کتاب برندشخصی ترجمه سید اسماعیل قشمشم اینجا کلیک کنید.

سرشناس شدن یک فرایند در حال تکمیل است

در این کتاب خواهید آموخت که سرشناس شدن یک فرایند در حال تکمیل است. برای موفقیت نیاز نیست که در زمینه خاصی خبره باشید. این کتاب برای پیشرفت شما در مسیرتان، الهام بخش، آموزنده و چالش برانگیز خواهد بود. این کتاب، چشم انداز شما را در آنچه که برای موفقیت در کسب و کارتان لازم دارید و حتی زندگیتان را تغییر خواهد داد.

اکنون وقت آن است که به اولین پرسشی بپردازیم که بایستی همیشه قبل از شروع یک سفر جدید و هیجان انگیز از خود بپرسیم: «چرا؟»

 

[1] Cesar Paz

[2]  Embraer

[3] Lions Club

سرفصلهای کتاب