
شغل مورد علاقه شما چیست؟ در چه زمینه ای می خواهید سرشناش شوید؟
شغل مورد علاقه شما چیست؟
گری وینرچاک نابغه مشهور صنعت نوشیدنی و عرصه کسب و کار به افرادی که قصد دارند یک برند شخصی موفّق خلق کنند و در کار خود سرشناس شوند یا اینکه در ابتدای مسیر هستند و می خواهند شغل مورد علاقه خود را کشف کنند، اینگونه توصیه میکند: «تنها و تنها یک کاری را که میخواهید تا آخر عمر انجام دهید، برای خود مشخص کنید. باید تمام گزینههای دیگر را دور بریزید و فقط یکی را انتخاب کنید. نه نگران مخاطب باشید و نه پول و آن کار را به عنوان شغل مورد علاقه خود انتخاب کنید.
صبح که از خواب برخاستید، به آینه نگاه کنید و از خود بپرسید امروز و روزهای بعد چه کاری باید انجام دهم؟ اکنون همان کار را انجام دهید و آن را به عنوان شغل مورد علاقه خود برگزینید.»
من گری را تحسین میکنم و عاشق روش او در انگیزه بخشیدن به دنبال کنندگانش هستم. او از آنها میخواهد که جسور و سخت کوش باشند. امّا در اینجا با او موافق نیستم. به نظر من شما نباید عجولانه و بدون دوراندیشی، برای همیشه به چیزی متعهّد شوید. شما باید برنامه داشته باشید.
زمان گرانبهاست. چرا باید سالها وقت خود را در دنبال کردن اشتیاقی تلف کنید که احتمال شکست در آن بالاست، در حالیکه میتوان با کمی تحقیق شانس موفّقیّت را افزایش داد؟
مطمئناً یافتن زمینه و شغل مورد علاقه و وجه تمایزتان در این جهان بسیار مهم است، امّا کافی نیست. شما چگونه میخواهید این اشتیاق را برای دستیابی به اهدافتان به کارگیرید؟
گذر کردن از مرحله اشتیاق
من تقریباً با 100 نفر مصاحبه کردم و نظر آنان را درباره مهمترین عنصر لازم در سرشناس شدن پرسیدم. تقریباً همه آنها یک واژه را ذکر کردند. مداومت ورزیدن در طول زمان در شغل مورد علاقه خود. داشتن اشتیاق در یک زمینه خاص عادی و طبیعی است، امّا از آن مهم تر استقامت ورزیدن است.
اکنون زندگی گری وینرچاک را به عنوان یک نمونه بررسی کنیم. احتمالاً هنگامی که جوانی 22 ساله بوده، در جلو آینه اشتیاق اصلی خود را در فروش بطری های نوشیدنی و یا تأسیس یک کسب و کار دیجیتال نیافته است! اشتیاق اصلی او در جوانی تبدیل شدن به یک بازیکن حرفهای فوتبال، مخصوصاً در تیم جتهای نیویورک بوده است. اولین کسب و کار او در جوانی فروش کارتهای بازی فوتبال و بیسبال بود. شاید او میتوانست کار خود را در زمینه صنعت بازاریابی ورزشی ادامه دهد امّا شم تجاری استثنایی اش او را از این مسیر بازداشت. گری سعی کرد تمرکزش را به چیزی معطوف کند که احتمال موفّقیّت بیشتری داشته باشد، بنابراین با ایجاد ویدئوهایی جذاب و سرگرم کننده، باعث رشد کسب و کار پدرش در زمینه فروش بطری های نوشیدنی شد.
اگر گری اشتیاق دوران جوانیاش را پی میگرفت و وبلاگی در زمینه فوتبال و فروش کارتهای بازی دایر میکرد، به احتمال زیاد نمیتوانست در هیاهوی هزاران رقیب فعال، صدای خود را به گوش مخاطبان برساند. او توانست فضای مناسبی برای کار خود ایجاد کند (ویدئوهای هیجان انگیز). او بیش از 1000 ویدئو درباره صنعت نوشیدنی تهیه کرد!
اشتیاق مهم است، اما علاوه بر آن باید مواردی چون میزان تعهد و تحمل خود و نیز احتمال یافتن مخاطبانی علاقهمند را درنظر داشته باشید.
پروفسور کال نیوپورت استاد دانشگاه جورج تاون، در کتاب خود با عنوان «آنقدر خوب باشید که دیگران نتوانند شما را نادیده بگیرند[1]» مینویسد اینکه نسبت به شغل مورد علاقه خود با اشتیاق و باانگیزه باشید هدف بسیار ارزشمندی است. با این حال «دنبال کردن اشتیاق» شما را به مقصد نمیرساند، زیرا در این میان دو مسأله اساسی وجود دارد:
اوّل اینکه در عبارت «دنبال کردن اشتیاق» فرض بر این است که افراد اشتیاق خود را شناسایی کردهاند و میتوانند تصمیمات حرفهای اتخاذ کنند. در حالیکه بیشتر آنان هیچ ایدهای درخصوص کاری که میخواهند انجام دهند ندارند.
دومین مسأله در این فرض نهفته است که اگر شما واقعاً چیزی را دوست داشته باشید، علاقهمندید که به آن به عنوان یک شغل بپردازید. نیوپورت مینویسد: «ما شواهد زیادی برای درست بودن این فرض در اختیار نداریم. اگر افرادی که در کارشان اشتیاق دارند را بررسی کنید، بندرت مواردی را مییابید که عنوان شغلیشان با اشتیاق قبلیشان مطابقت دارد.»
او از عکّاسان یا نانوایان تازهکاری مثال میآورد که کسب و کارشان را آغاز میکنند، امّا با مشکلات مالی ناگواری روبرو میشوند. «علّت آن است که داشتن شغلی که دوستش بدارید، از پرداختن به اشتیاق خود به عنوان یک شغل، بسیار دشوارتراست.»
یافتن یک اشتیاق و حتی یک جای ویژه، موجب دستیابی به موّفقّیت نمیشود. بلکه با یافتن فصل مشترک سحرآمیز موقعیت و فضا است که میتوانید به فردی سرشناس و موّفق تبدیل شوید. در اینجا میخواهم دوباره درباره این دو مفهوم توضیح دهم:
-
موقعیت:
یک علاقه پایدار و چیزی که میخواهید به خاطر آن سرشناس شوید.
- فضا:
- یک جای ویژه به اندازه کافی بزرگ و بدون چون و چرا، با افراد کافی که برای کارتان اهمّیّت قائل شوند.
در این فصل و فصل آینده درخصوص موقعیت بحث خواهیم کرد و پس از آن به شما کمک خواهم کرد تا فضای فوق العاده خود را پیدا کنید.
بخشی از کتاب شهرت نوشته مارکشفر ترجمه سید اسماعیل قشمشم